با شروع بیداری اسلامی در سال 2011 میلادی ، موج این بیداری پس از تونس، لیبی و مصر به کشور یمن رسید. تحولات میدانی یمن سبب شد طرح شورای همکاری خلیج فارس مبنی بر تشکیل کمیته «الحوارالوطنی» یا گفتوگوهای ملی مطرح شود که مبنای آن تقسیم قدرت و گفتگو بر روی قانون اساسی و سیستم حکومتی جدید و رسیدن به یک توافق جامع بود. با شکست این طرح و اوج گیری اعتراضات مردمی در یمن، علی عبدالله صالح از حکومت کناره گیری کرد و عبدربه منصور هادی جانشین وی شد. با ورود مخالفان به شهر صنعا به رهبری جنبش انصار الله، منصور هادی نیز مجبور به استعفا و فرار شد. قدرت یابی جنبش انصار الله و نگرانی از گسترش محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران در این منطقه، منجر به شکل گیری یک ائتلاف به رهبری عربستان و آغاز جنگ علیه یمن در سال 2015 شد. در کنار عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی دیگر بازیگر جنگ یمن محسوب میشود. رژیم صهیونیستی نیز همانند عربستان خواستار تجزیه یمن است و تجزیه شدن این کشور اسلامی منافع هر دو رژیم را به خوبی تأمین میکند ؛ بنابراین رژیم صهیونیستی نیز با تصور تهدیدزا بودن قدرت یابی انصار الله یمن و اتحاد آن با ایران و محور مقاومت، یک بازیگر اصلی در جنگ یمن محسوب میشود.
جمهوری اسلامی ایران نیز در راستای اهداف و اصول سیاست خارجی خود، از ابتدای جنگ یمن اصلی ترین حامی و پشتیبان جنبش انصار الله بوده است. درواقع نهضت بیداری شیعیان یمن الگویی از انقلاب اسلامی ایران بوده و انصار الله یمن ضلع جدیدی از گستره محور مقاومت اسلامی علیه نظام سلطه و همپیمانان منطقه ای آن محسوب میشود. جمهوری اسلامی همواره از مواضع انصار الله یمن در مقابله با دخالت خارجی حمایت کرده است. اگرچه حمایت ایدئولوژیک ایران از شیعیان یمن غیرقابل انکار است، اما فارغ از بعد ایدئولوژیک، جمهوری اسلامی ایران دارای یک منطق راهبردی در سیاست حمایتگرایانه خود از جنبش انصار الله یمن است. اتحاد و ائتلاف، استراتژی دولت ها در شرایطی است که هدف ها و منافع مشترک دارند، یا احساس تهدید و ناامنی میکنند. مبنای این استراتژی پذیرش اصل تعهد نسبت به دیگران است. این تعهد میتواند دارای ابعاد نظامی و امنیتی، اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی باشد. این تعهدات میتواند رسمی یا ضمنی باشد. میزان انسجام اتحادها و پایبندی به تعهدات، بستگی به میزان شدت تهدیدات دارد. مجموعه عوامل نیازهای داخلی، میزان برخورداری از قدرت، شرایط جغرافیایی و ژئوپلیتیک، میزان تهدیدات و فشارهای بین المللی و همچنین ساختار و نظام بین المللی، دولت ها را به انتخاب این سیاست سوق میدهد. اتحادها معمولاً در آن محیط های بین المللی به وجود آمده اند که شاهد منازعه یا خطر بروز منازعه بوده اند. 1.(دوئرتی و فالتزگراف،).1383:69 .
از نگاهی دیگر میتوان گفت که اتحادهای شکل گرفته در منطقه غرب آسیا میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی خلیج فارس، در راستای مقابله با تصور تهدید از جمهوری اسلامی ایران بوده است. بررسی حوزه های منازعه میان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی با ایران و یمن نشان میدهد که این حوزه های منازعه درگذر زمان نه تنها رفع نشده، بلکه برجسته تر از گذشته شده و موجب شکل گیری اتحاد دربرابر اتحاد شده است. عربستان و اسرائیل از برخی گروه های داخلی یمن که دیدگاهی کاملاً ضد شیعی دارند حمایت میکنند. وجود یک حکومت وابسته و تحت نفوذ عربستان و اسرائیل در یمن سبب ایجاد تهدید راهبردی برای حمایت ایران از فلسطین و حزب الله لبنان خواهد شد. چراکه بخشی از کمک های جمهوری اسلامی ایران از طریق تنگه باب المندب و دریای سرخ به لبنان و فلسطین ارسال میشود. همچنین وجود این حکومت آسیب های زیادی به اهداف اقتصادی و تجاری ایران در منطقه وارد خواهد کرد. چراکه تنگه باب المندب راه ارتباطی تجاری و اقتصادی ایران با قاره آفریقا محسوب میشود. اما باتوجه به برقراری روابط میان ایران و عربستان که جدیدا شکل گرفته است میتوان به آینده ای روشن برای منطقه و امنیت آن دل خوش کرد. همچنین تاثیر مستقیم بر بحران یمن نیز دارد که یکی از بازتاب های این آشتی شروع آتش بس بین یمن و ائتلاف سعودی را میتوان ذکر کرد و همچنین رسیدن محموله های بشردوستانه و آزادی و تبادل اسیران در بند گرفتار شده میتواند شروع گام جدیدی در این بین باشد که این امر در روزهای گذشته اتفاق افتاده است. در آن سو کشور عمان نیز به عنوان یکی دیگر از بازیگران منطقه ای به دنبال برقراری صلح و آشتی میان یمن و متجاوزین به این کشور میباشد.سلطان هیثم بن طارق، پادشاه جدید عمان، در اولین سخنان پس از انتصاب خود اعلام کرد که سیاست های سلطان قابوس را دنبال خواهد کرد و به توافق نامه های اعمال شده عمان با سایر کشورها و سازمان های مختلف پایبند خواهد بود. وی بیان کرد که عمان به همکاری خودبا سازمان ملل برای برقرار صلح و امنیت بین المللی ادامه خواهد داد و روابط دوستانه با همه کشورها دارد. که این ادامه راه سیاست خارجی دوران سلطان قابوس خواهد بود و مبنای آن درعدم دخالت امور داخلی کشورها و رعایت حسن همجواری است. توانایی عمان در بازی موفق در نقش میانجیگری و مدیریت برخی تنش های منطقه ای تابع چند متغیر مهم است: در وهله اول، عمان کشوری است که پس از استقلال روابط بسیار خوبی با قدرت های فرامنطقه ای و جهانی دارد. روابط متوازن این کشور با قدرت های جهانی به ویژه انگلستان وآمریکا، طی سال های پس ازجنگ های داخلی باعث شده است که این کشور بتواند خود را به عنوان یک کشور مورد اعتماد برای قدرت های فرامنطقه ای معرفی کند. از طرف دیگر عمان پس از انقلاب اسلامی ایران، تلاش کرده است روابط متوازنی را با کشورهای منطقه و به خصوص قطب های رقیب مانند ایران، عربستان، ترکیه ،قطر و اسرائیل شکل دهد. مسقط به عنوان کانال پشتیبان مذاکرات بین ایالات متحده و ایران در ضمینه برجام برجسته عمل کرد. قابوس همچنین برای حفظ روابط با عربستان سعودی و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس، تلاش بسیاری کرد، اما همواره به اصل عدم مداخله پایبند بود. در طول چهار دهه اخیر، سلطنت عمان سیاست خارجی منحصر به فردی بکار گرفته است. سیاست خارجی عمان را میتوان دارای چند ویژگی و موئلفه خاص دانست که عبارت اند از: گرایش پایدار به ملاحظات ژئوپلیتیکی در عین اولویت بخشی به حفظ روابط خوب.پرهیز از ورود به تقسیم بندی های ایدئولوژیک به علت ویژگی های خاص مذهبی عمان.تلاش برای ایجاد اجماع و همیاری در موضوعات مختلف تأکید بر تسامح و تحمل برای رسومات واعمال و رفتار نیروهای خارجی در منطقه..روابط و واکنش سیاسی دولت ها در عرصه خارجی تابعی از موقعیت ژئوپلیتیک آنهاست و همبستگی و هماهنگی بالایی میان ژئوپلیتیک و الگوی رفتار سیاست خارجی کشورها برقرار است. عمان، به رغم حضور در منطقه بحران زای خاورمیانه، سیاست خارجی متمایز و منحصر به فردی داشته است. در تحلیل سیاست خارجی عمان مشاهده میشود که این کشور ضمن رعایت بی طرفی مثبت و عدم ورود به بحران ها و حوادث منطقه ای، با رعایت موازنه روابط در تعاملات و به کارگیری مواضع اعتدالی و میانه، نقشی مهم در کاهش سیاست های تنش آمیز برخی کشورها دارد. تنش زدایی و روابط مثبت و سازنده با همه کشورهای منطقه و جهان، عمان را به یک میانجی برای حل و فصل مسائل و مشکلات منطقه تبدیل کرده است. هدف اصلی این کشور در عرصه سیاست خارجی و داخلی تأمین ثبات و امنیت و بهبود وضع اقتصادی است که در بستر امنیت در منطقه و حل مسالمت آمیز رخدادها تأمین می شود. بدین ترتیب، تأمین منافع ملی سبب شده است تا بی طرفی و تنوع ارتباطات خارجی جزء اول سیاست خارجی عمان قرار بگیرد.. در فروردین 1394، عمان تنها کشور شورای همکاری خلیج فارس بود که به ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی علیه یمن نپیوست. این بیطرفی به عنوان ابزار وساطت برای آزادی چندین گروگان خارجی که توسط جناح های درگیر در یمن دستگیر شده بودند، به کار رفت . عمان با همکاری عربستان سعودی، نمایندگان ویژه سازمان ملل و آمریکا در امور یمن و طرف های یمنی درگیر در این کشور با هدف دستیابی به یک توافق سیاسی جامع برای حل بحران کنونی در جمهوری یمن تلاش می کند. مسقط طی سال های گذشته تلاش هایی را برای حل بحران یمن انجام داده است که برجسته ترین پیشنهاد صلح یمن در سال 1396 بوده است که مورد استقبال گسترده بین المللی قرار گرفت. عمان نقش میانجی بین طرفین درگیر در جنگ یمن را بازی میکند و میزبان جلسات مسئولان انصارالله و مقامات آمریکایی بوده است. همزمان با گسترش چشم گیر روابط عمان و عربستان در پی سفر سلطان عمان به ریاض ، وزیر امور خارجه عمان تأکید کرد که کشورش به پیشبرد تلاش ها برای صلح در یمن اهتمام جدی دارد. روابط دوستانه عمان با ایران و با گروه انصارالله برگ برنده عمان در پیشبرد این تلاش هاست و نزدیک شدن عمان به عربستان میتواند موجب شود که عمان وزنه دیپلماتیک و روابط منطقه ای خود را برای پایان دادن به جنگ خانمان سوز یمن به کار گیرد.تجربه میانجیگری عمان در روابط میان کشورهای منطقه و همچنین نگرانی های امنیتی که عمان به دلیل وجود بحران های مختلف در منطقه دارد میتواند به این کشور کمک کند تا نقش مثبت خود را به عنوان یک میانجی میان طرف های درگیر و ذینفع بازی کند و پایان دهنده این جنگ 8 ساله شود.
تحریریه مجله ایرانی روابط بین الملل
1) پی نوشت :
دوئرتی، جیمز و رابرت فالتزگراف( 1383)، «نظریه های متعارض در روابط بین الملل»، تهران، نشر ققنوس